کیانا 2
کتابچه یادداشت اقدامات، نظرات و احساسات 2
جهت
استفاده بهتر
از کتاب” وقتی شیرین زبون شدی ”
از سه سالگی تا
سه
سالگی تا شش سالگی
کودک
طرز کار با کیانا ۲:
کیانا ۲ و یا کتابچه یادداشت احساسات، نظرات و اقدامات در کنار کتاب “وقتی شیرین زبون شدی” معنی پیدا میکند. اگر هنوز کتاب “وقتی شیرین زبون شدی” را نخواندهاید به شما پیشنهاد میکنم که ابتدا آن کتاب را بخوانید.
در کتاب “وقتی شیرین زبون شدی” در هر فصل کتاب مطلبی تازه و راهکارهای مدرن فرزند پروری مناسب با کودک کودک ۳ ساله تا ۶ ساله را میخوانید.
بهترین کار خواندن هر فصل و برگشتن به کیانا و ثبت نظرات و اقدامات است. گاهی اوقات راهی که کتاب پیشنهاد میکند با راهی که ما میرویم یکی است و گاهی بسیار متفاوت. همه ما زمانی که شیوهمان را تغییر می دهیم، میخواهیم بدانیم از این تغییر چه نتیجه و یا نتایجی را دریافت میکنیم. در این صورت میتوانیم، نتایج آنی و نتایج طولانیتر را در این کیانا بنویسیم. کیانا به ما کمک میکند که بدانیم چه روشی برای کودکمان مناسب تر است و چه نتایجی میدهد.
برای خرید کتاب از وبسایت آمازون
بهترین شیوه برای پرورش یک کودک موفق:
بهترین راه برای پیادهسازی شیوههای مدرن و کارآمد فرزند پروری، اقدام و یادداشت است. زمانی که مطلبی را میخوانیم، تنها در مغز خود آن را نگه میداریم. اما ذهن بسیار سرکش و همینطور خلاق است و سعی میکند، همهچیز را تغییر دهد.
پیشنهاد انسانهای بزرگ دنیا مانند بنجامین فرانکلین[۱]، بیل گیتس[۲]،برایان تریسی[۳] و بسیاری از بزرگان دیگر این است که نوشتن و تبدیل آنچه در ذهن است به کلمات، ذهن ما را به سمت استفاده از خلاقیت و برنامهریزی و تصمیمگیری از روی منطق هدایت میکند و اما به قسمت سرکش ذهن نیز اجازه نمیدهد که در روند رشدمان دخالتی کند. بزرگان تاریخ، بسیاری از موفقیتهایشان را به دلیل نوشتن افکار، اقداماتشان و مرور، مطالعه و بررسی آن نوشتهها، میدانند.
کتابچهای که در دست دارید با سالها تلاش بیوقفه و پس از بررسیهای علمی روانشناسی و رفتارشناسی طراحیشده است، همانگونه که پیشتر هم اشاره کردم نام این کتابچه، کیانا است که خلاصه نام “کتابچه یادداشت احساسات، نظرات و اقدامات ” میباشد.
این کتابچه به شما کمک میکند که بعد از خواندن هر بخش، به آن مراجعه کنید و نظرات خود را بنویسید. عمیقاً به موضوع بحث شده فکر کنید و خاطرات کودکی خود را نیز در کنار خاطراتی که با کودک خود دارید میتوانید بنویسید. کیانا به شما کمک میکند که اقدامات خود را برای بهکارگیری، راهکارهای کتاب نیز بنویسید و نتایجی که دریافت میکنید را نیز یادداشت کنید.
زمان کودکی خود را به یاد میآورید؟ مطمئناً بسیاری از خاطرات یا وجود ندارد و یا فراموششدهاند. آیا دوست داشتید یک کتابچه خاطرات داشتید که در آن نوشتهشده بود، چگونه بزرگ شدید و مادر و پدر شما در هرلحظه از پرورش شما چه احساسی داشتند و یا چه اقداماتی برای شما انجام دادند. مطمئناً بسیاری از ما از خواندن این جزئیات لذت میبردیم. حال بیاییم این گنجینه با ارزش را برای آینده ی کودک خود و برای خود تهیه کنیم.
در کتابی که با این کتابچه آمده است، یعنی کتاب ” وقتی شیرین زبون شدی”، با روحیات کودک در سنین ۳ تا ۶ سال و دنیای واقعی او آشـنا میشویم. با نیازهای واقعی او مانند نیاز به خواب، تغذیه، نیازهای اجتماعی، فیزیکی و روانی آَشنا میشویم و تفاوت آن را با خواستههای او متوجه میشویم. در فصل دوم دلایل کارها و رفتارهایش را میشناسیم. بسیاری از مواقع به دلیل اینکه نمیدانیم در ذهن او چه میگذرد نمیتوانیم با او ارتباط خوبی برقرار کنیم، پس ابتدا عالم کودکی را خوب میشناسیم و سپس با چگونگی کارکرد مغز آشنا میشویم. شناخت مغز به ما کمک میکند که بتوانیم به کودکمان بیشتر نزدیک شویم تا او به ما اعتماد کند و بهتر بتواند دلایل حرفهای ما را درک کند و به حرفهایمان گوش کند از طرفی یاد میگیریم که ما نیز به او اعتماد کنیم. در فصلهای بعدی کتاب، به متُد بسیار کارآمد فرزندپروری میپردازیم و میآموزیم که چگونه یک والد با اقتدار مثبت شویم.
والدگری با اقتدار مثبت به ما کمک میکند بدون اینکه دعوا، گریه و ناراحتی در خانه باشد با فرزندمان ارتباط بگیریم در این خانه فرزندان از بازی و تعامل لذت میبرند و والدین نیز خوشحالاند و آرامش دارند. والدگری با اقتدارمثبت، پیشنیاز این است که بیاموزیم چگونه با کودک خود ارتباط بگیریم. زمانی که راههای شنیدن و درک کردن او را یاد گرفتیم، او نیز بیشتر ما را درک میکند و کمتر با ما مخالفت میکند. سپس مبحث دلبستگی ایمن گفته میشود که در داشتن ارتباط بهتر با کودک به ما کمک میکند. کودک یاد میگیرد که سرسختی و لجبازی را برای همیشه کنار بگذارد و مسئولیتپذیر باشد.
در فصل بعد، به مبحث بسیار مهم "بازی" میپردازیم که تمام زندگی کودک است. چگونه بازیها را هدفدار کنیم که مغز کودک رشد عالی پیدا کند و به کودکی خلاق و باهوش تبدیل شود. در ادامه با مبحث هوش عاطفی و یا ایی-کیو آشنا میشویم تا بتوانیم به کودکانمان یاد دهیم که با شکستها و مشکلات بهعنوان یک فرصت برای پیدا کردن راهحل درست، روبرو شوند و یاد بگیرند بهجای اینکه عصبـانیت را با گریه و طغیان نشان دهند، به دنبال راهحل بگردند. در فصل بعدی، میآموزیم که چگونه به زبان گفتاری و نوشتاری کودک کمک کنیم و ذهن او را برای رفتن به مدرسه آماده کنیم. در ادامه همین بخش، به اهمیت داستانها و قصهها میپردازیم.
- توجه و توقع والدین از کودک، کلید موفقیت او در آینده است. زمانی که بدانیم میزان بهینهی توجه و توقع والدین چقدر باید باشد و آن را به کار بگیریم، میتوانیم مطمئن شویم که کودک ما به بهترینها در هر زمینهای دست مییابد زیرا انگیزه کافی برای یادگیری خواهد داشت و میتواند یاد بگیرد که متمرکز باشد و از هوش و تواناییهایش به بهترین نحو استفاده کند و در آخر به مشکلات معمول والدین میپردازیم و برای آن مشکلات راهکار ارائه میدهیم. مشکلاتی مانند پرسیدن سؤالات زیاد و حرف زدن کم یا زیاد، مشکلات روحی و تیکهای عصبی که کودکان که در این سنین ممکن است با آنها روبرو شوند، وابستگی به تلویزیون، موبایل و تبلت، لجبازی، بدخوابی و بدغذایی و بسیاری از مشکلات دیگر.
مادر و پدر عزیزی که در سفر فرزندپروری با پستیها، بلندیها و همینطور لذتهای آن روبرو هستید بعد از گذشت چند سال فراموش خواهید کرد که چالشهایتان چه بوده و چه احساسی داشتهاید و چه اقداماتی انجام دادهاید.
در این کتابچه یادداشت که از اکنون برای راحتی به آن کیانا میگوییم، اقداماتی که برای فرزندمان انجام میدهیم و یا قرار است انجام دهیم را ثبت میکنیم.
ثبت این اقدامات به ما کمک میکند که بیشتر خودمان و فرزندمان را بشناسیم و در این مسیر یاد میگیریم که چگونه تغییراتی که به رفتارها و شیوه فرزندپروری خود خواهیم داد، در آرامش فرزندمان و خودمان تأثیر دارد و ما را کمک خواهد کرد.
کودکان باهم متفاوتند، زمانی که اقدامات و نتایج آن را ثبت میکنیم، این مهم به ما کمک خواهد کرد که کودک خود را بشناسیم و او را بهتر هدایت کنیم. همینطور این کتابچه برای فرزندان بعدی هم به ما کمک خواهد کرد و نهتنها اقدامات مثبت و منفیمان را که گاهی از یاد میبریم، به ما یادآوری میکند بلکه میتواند بهصورت گنجینهای از خاطرات بماند، که ما و همچنین کودکمان زمانی که بزرگ شد از ورق زدنش لذت ببریم.
[۱] Benjamin Franklin
[۲] Bill Gates
[۳] Brian Tracy
بخشی از کتاب کیانا ۲
– مغز بالا و مغز پایین
قسـمت بالای مغز یا همان کورتکس[۱] بخش پردازش، تصمیمگیری و برنامهریزی است. قسمت پاییـن مغز خود از دو بخـش تشکیلشده، بخش لیمبیک واحد واکنشها و فرمانهای سریع عاطفی و هیجانی مانند ترس است و بخش دوم که ساقه مغز است و مرکز فعالیتهای خودکار بدن مثل تنفس است.
بخش لیمبیک در قسمت پایینی مغز، مهمترین و کلیدیترین بخش مغز و واحد هیجانات مغز است و معمولاً کودکان با آن مغز و در حالت هیجانی تصمیمگیری میکنند. زمانی که مادران و پدران شکایت میکنند از اینکه چرا فرزندانشان از روی عقل و منطق تصمیمگیری نمیکنند، همواره باید بدانند که قسمت بسیار عمده مغز آنها، یعنی واحد پردازش یا کورتکس حدوداً تا ۲۵ سالگی کامل میشود و دلیل وجود والدین بهعنوان راهنما اما نه نصیحت کننده و نه تصمیمگیرنده، هم همین است.
همکاری مستقیم بالا و پایین مغز باعث میشود که انسان در تعاملات و اتفاقات روزمره بتواند با کمک مغز پایین بهاندازه کافی هیجانات و درنتیجه آن هورمونهای موردنیاز را ترشح کند و اطلاعات خوبی را با بررسی حافظه موردنیاز به طبقه بالا بدهد تا طبقه بالا پردازش موردنیاز را انجام بدهد و تصمیم درستی بگیرد.
واحد فرماندهی کودکان زمانی که به دنیا میآیند، بیشتر طبقه پایین مغز است. دلیل بسیاری از گریههای آنها و درک نکردن بسیاری از حرفهای ما همین است. اما با شکلگیری تجربیات و یادگیری، روزبهروز ارتباطات مغزی آنها بیشترشده و به مرور بیشتر از طبقه بالا استفاده میکنند.
–
یکی از تجربیات خود را در ارتباط با کودک خود یا کودک بستگان خود بنویسید، زمانی که آن کودک به حرفهای شما گوش نداد و گریه،زاری و بدخلقی کرد:
– برای اتفاق یا اتفاقات بالا اگر از راه همدردی کردن جلو میرفتید، چه تفاوتی میکرد؟ چگونه رفتار کردید؟ آیا با طبقه پایین مغز او ارتباط گرفتید یا خیر؟ و اگر خیر، بهتر است چه رفتاری را جایگزین کنید؟
-
زمانهایی که خودمان از موضوعی عصبانی هستیم، آیا انتظار داریم اطرافیانمان بهطور مثال همسرمان چه واکنشی نشان دهند: آن واکنشهایی که انتظار دارید را علامت بزنید
.
از همسرم میخواهم به من گوش دهد.
از همسرم میخواهم که با من همدردی کند.
از همسرم میخواهم مرا نصیحت کند.
از همسرم میخواهم عصبانی شود.
- معمولاً زمانی که کودکمان از موضوعی عصبانی است، کدامیک از واکنشهای بالا را نشان میدهیم؟
- آیا از چیزی میترسید؟ که این ترس گاهی زندگی را برای شما تلخ کند؟
مانند ترس از فضای بسته.
- آیا میدانید این ترس از چه زمانی در شما ایجاد شد؟ هیچگاه اتفاقی در کودکی برایتان افتاد که روبرو نشدن صحیح با آن باعث این ترس شده است؟
تقویت حافظه:
- هرروز در مورد روزی که گذشت با آنها صحبت کنیم، یادآوری کنیم که چهکارهایی انجام دادهاند.
– در مورد کارهایی که قرار است تا چند روز آینده باهم انجام بدهید با آنها صحبت کنید.
اگر در این مورد خاطرهای دارید بنویسید:
– از آنها بپرسید که امروز یا دیروز چه کرده و در هر فعالیت که به یاد میآورد چه احساسی یا چه حالی داشته است. مثالاً امروز خانه عمه وقتی رسیدی اول چه کردی؟ یا پدر میپرسد امروز که من خانه نبودم نهار چه خوردهای؟ یا با مامان بیرون رفتی، در خیابان چه کسانی را دیدی؟ هوا چگونه بود؟
– در مورد اتفاقهای ناگواری که برای کودک افتاده است، با او دوباره صحبت کنید. مثلاً اگر دیروز از تاب افتاده و زانویش زخم شده است، از او بپرسید یادت هست چرا زانویت زخم شد؟ بله از تاب افتادی. یادت هست چه حالی داشتی؟ آره گریه کردی. چرا گریه کردی؟ بله عزیزم، می دانم درد گرفت. حالا هم درد می کند؟ خوب است که درد نمیکند. میخواهی حالا که زانویت بهتر شده دوباره بریم پارک؟
نکته: در تمام بازیهای بالا بسیار با آرامی پیش بروید و مرتباً صورت و حالتهای کودک را چک کنید، احساس تعجب و لذت بردن اشکالی ندارد، اما اگر نشانههایی از ناراحتی، ترس و گیج شدن درکودکتان دیدید، بازی را متوقف کنید و اجازه دهید که کمی بزرگتر شود.
تمام بازیها را با شرایط ساده شروع کنید و آرامآرام برای کودکتان شرایط را سخت کنید.
مهم:
– کودک را را غافلگیر نکنید.
– برای او شعبدهبازی نکنید، که او نهتنها خوشحال نمیشود بلکه از دنیا ترسیده میشود و به دنیا بی اعتماد می شود.
لطفاً در یک روز تعطیل، فیلم "از درون به بیرون" (سرنشینان) را نگاه کنید و در مورد کارکرد مغز و حافظه با همسر خود صحبت کنید و به چند نکته مهم که یاد گرفتید اشارهکنید:
– داستانهایی که در آن مشابه اتفاقات تلخ گذشته افتاده اما آخر آن داستان نتایج خوب داشته است را برای کودک خود تعریف کنید.
نمونه سؤالاتی که حافظه کودک شما را تقویت می کند و قرار است از امروز از آنها استفاده کنید را بنویسید.
مثال: دیروز در مهدکودک چه بازی کردی؟
آیا رنگ لباس معلمتان را بیاد داری؟
نکته سؤالات باید فقط کنجکاوانه باشد[۲] و جنبه ارزشسازی غیبت و نصحیت نداشته باشد.
به ظرفهای قدرت کودک خود فکر کنید. کدام بزرگتر است؟
آیا گمان می کنید که یکی بزرگتر است؟ روی آن بنویسید و در زیر کارهایی که برای پر کردن ظرف بزرگتر میکند را نام ببرید
به نظر شما کدام اقدامات مثبت است و کدام منفی؟ به
یاد دارید که من در کودکی از لیمو عمانی متنفر بودم؟ دلیل مخالفت من، تنها به دلیل پر کردن ظرف قدرت بود. زیرا به اندازه کافی به من حق انتخاب داده نمیشد و من مجبور بودم خودم گاهی دست به انتخاب بزنم.
تفاوتهای رفتاری کودک خود را با زمانی که یک یا دو ساله بود بنویسید.
تفاوتهای احساسی او را با زمانی که یک یا دو ساله بود بنویسید؟
آیا نیاز دارد با او بیشتر حرف بزنید ؟
آیا نیاز دارد با او بیشتر بازی کنید؟
آیا بیشتر سؤال میپرسد؟
آیا کمتر به حرفهای شما مانند قبل گوش میدهد؟
آیا کمتر نیاز دارد که مواظب او باشید و خودش بیشتر از قبل از خودش مراقبت میکند؟
می خواهم هر دو کتاب را باهم تهیه کنم