فیزیک و اصول ریاضی جهان


فلسفه و فیزیک

  به قلم : قیصر خسروان  

امتیاز مشتریان


خــــرید 

فیزیک و اصول ریاضی جهان

نوشته قیصر خسروان





روز جهانی آزادی

آزادی چیست؟ انسان چیست؟ تناسب انسان و آزادی چیست؟ تناسب انسان و دموکراسی چیست؟ تناسب آزادی و دموکراسی چیست؟

در جامعه در کل دو دیدگاه آزادی خواهانه وجود دارد. دیدگاه نخست دیدگاه توده ی مردم و دیدگاه دوم دیدگاه روشن­اندیشان است که آزادی را خواستار هستند. تعریف معمول و همیشگی توده ی مردم از آزادی چنین است که آزادانه بپوشند. البته باید آزادی هایی چون آزادی آمد و شد را هم درون آزادی پوشش لحاظ کنیم. اما تعریفی که روشن­اندیش از آزادی مدنظر دارد پیش و بیش از هر چیز نخست متوجه آزادی سیاسی و سپس آزادی دینی و پس از آن آزادی اقتصادی می شود.

هر چند تعریف و خواسته ی عوام از آزادی نسبت به تعریف و خواسته ی روشن­اندیشان از آزادی در یک سطح پایین تری قرار می گیرد اما همین تعریف عوام را باید در کنار تعریف روشن­اندیشان از آزادی قرارداد و برای آزادی چهارستون اصلی و اساسی در نظر گرفت. هر تخت کاملی دارای چهار پایه است و آزادی هم که تخت کمال انسان است دارای چهار پایه خواهد بود. اکنون ایجاب می کند به آزادی بپردازیم. پس آزادی چیست؟

"آزادی به خود بودگی کامل است". آزادی به ذات به خود بودن کامل و بیرون از هر گونه حدود است. ما وقتی با عینک فلسفی به آزادی می نگریم آزادی گوهری خام و خالص است که هر چند دارای ارزش نیک و خیر کامل است اما کاملن در صورت و حالت خالص به کار انسان نمی آید.

آزادی در صورت خام و خالص یک زندگی رمه­یی و جنگلی هم نخواهد بود. چون که حتا زندگی رمه­یی و جنگلی حدود خاص به خود را دارد و نوع زندگی رمه­یی و جنگلی هم نمی تواند بدون حدود باشد. پس این گوهر که در جهان طبیعی می توان الماس را برای آن در نظر آورد باید توسط گوهری های زبردست پرورده شود تا بتواند زیور انسان باشد.

می توان آزادی را این چنین هم معنی کرد که آزادی گوهری با ارزشِ نامحدود است که برای زندگی انسان باید دارای شکل و حدود باشد.

آزادی هر آن گاه که تعریف شود حدود می پذیرد. چون که ما با تعریف آزادی می خواهیم بگوییم که انسان در اجتماع دارای چه حدودی است. آن گاه که حدود یک انسان تعریف می شود حدودی هم که به او تعلق ندارد تعریف می شود. چون در جامعه تنها یک انسان وجود ندارد که دارای حریم نامحدود باشد بلکه مجموعه یی از انسان ها وجود دارند و بر همین اساس حقوق فرد و یا انسان دارای حریم خواهد شد و حریم حقوق فرد به حریم حقوق فرد دیگر تکیه می زند.

به عبارتی روشن تر حریم حقوق من در یک جامعه ی آزاد لبه ی مرز حریم حقوق دیگران است و من نمی توانم به حریم دیگران وارد شوم. اگر من به حریم دیگری و دیگران وارد شوم حقوق دیگران را پایمال کرده ام و با این رفتار ضمانت اجرایی صادر کرده ام تا دیگران هم وارد حریم خصوصی من شوند و یا به عبارتی دیگران هر آن گاه که توانستند بر من غالب آیند به حریم خصوصی من وارد شوند و حریم خصوصی مرا لگدمال کنند. اگر که ما از این زاویه به حریم خصوصی بنگریم می بینیم که حریم خصوصی تنها خانه نیست بلکه حریم خصوصی مدام هم راه و مدام تحت مالکیت شخص است.

آن گاه که حریم ها و حقوق ها مشخص و تعریف شوند دموکراسی تعریف شده و آن گاه که حریم ها و حقوق های تعریف شده در جامعه و بر جامعه اجرایی شوند دموکراسی در یک جامعه بوجود آمده است و دموکراسی بر یک جامعه حاکم شده است. چون دموکراسی چیزی نیست مگر مشخص شدن حریم ها و رعایت این حریم ها.

ما آن گاه که از حریم ها و حقوق ها در یک جامعه سخن می رانیم تنها منظور حریم ها و حقوق های افراد نیست بلکه دولت ها و نهادهای حکومت که صاحب قدرت سیاسی و حکومتی هم هستند باید دارای حدود و حقوق مشخص و تعریف شده باشند. اگر در یک جامعه فقط افراد دارای حدود و حقوق تعریف شده باشند و نهادهای قدرت حدود و حقوق و حریم آن ها مشخص نشده باشد آن جامعه یک جامعه ی ناآزاد است که نهادهای قدرت بدون حدود وارد حریم شخصی و خصوصی افراد به انواع گوناگون می شوند.

اکنون باید انسان را هم به زیر ذره بین فلسفی ببریم و این پرسش را ارئه کنیم که انسان چیست؟

انسان وجودی یگانه است که دارای حریمی مشخص و محدود و دارای حقوقی نامحدود است. اگر انسان را از صورت یگانه جدا سازیم و انسان را به جمع و گروه پیوست کنیم چیزی که در این میان از بین خواهد رفت حقوق و حریم شخصی فرد خواهد بود. چون که دیگر شخص و حریم شخصی معنا ندارد بلکه جمع و حریم جمعی میدان داری خواهد کرد. وقتی حریم و حقوق شخصی از بین برود انسان هم از بین رفته است و وقتی انسان از بین برود انسانیت هم از بین می رود.

بر همین اساس است که در جوامع ناآزاد و به ویژه در جوامع ناآزاد جمع باور رفته رفته خوی انسان ها از زیبایی و هنر و فلسفه و دیگر اموری که مربوط به انسانیت و قوای زیبایی شناسانه و متعالی است فاصله گرفته و به جانب خشونت ورزی و انهدام اخلاق پیش می رود. مصداق مشخص و ملموس این استدلال ها جوامع آزاد و ناآزاد هستند و هر کسی که بخواهد می تواند بدون تلاش و موشکافی فراوان به این واقعیت ملموس دست یابد.

آزادی در پس چیست­ها و چراها نهفته است و ملتی که از چیست و چرا دست کشید از آزادی دست کشیده است و ملتی که از آزادی دست کشید از انسانیت دست خواهد کشید. چون که "انسان یعنی آزادی". انسان معنایی نداشته و نخواهد داشت مگر آزادی. انسان بدون آزادی چیزی نیست مگر ارابه کش استبداد. اگر آزادی را دریابی آزادی تو را نجات خواهد داد و همانند یک قهرمان ملی نشان پولادین انسان را بر سینه ات خواهد نشاند.

نوستالوژی بزرگ انسان در طول تاریخ نبود آزادی­ است. در طول تاریخ آزادی­خواهان بسیاری برای آزادی و انسان قد برافراشته­اند و این انسان­ها مورد ستایش و احترام بسیار بشریت هستند و برای برخی از آن­ها روزهای جهانی را اختصاص داده­ایم. اما برای خود آزادی که این همه مورد خواست و ستایش انسان در طول تاریخ بوده روزی جهانی در تقویم انسان وجود ندارد.

بر اساس و با در نظر گرفتن معیارهای زمان (ماه­ها و فصول سال) و مکان (جای جای کره­ی زمین) و روزهای مقدس و تعطیل ادیان سومین سه­شنبه از ماه اردیبهشت را برای «روز جهانی آزادی» پیش­نهاد می­کنم.

در فرهنگ ایرانیان عدد 3 نماد اردیبهشت است که به معنای بهترین و بالاترین راستی و پاکی است. سومین سه­شنبه از ماه اردیبهشت برای تمامی کشورهای جهان زمان مناسبی از لحاظ آب و هوایی خواهد بود. همچنین با در نظر داشتن روزهای مقدس و تعطیل تمامی ادیان سومین سه­شنبه از ماه اردیبهشت را برای روز جهانی آزادی پیش­نهاد می­کنم. با این پیشنهاد نخواسته­ام روز جهانی آزادی با روز مقدس و تعطیل هیچ یک از ادیان یکی باشد تا باعث عشق برخی و نفرت برخی دیگر شود.

قیصر خسروان 

 

 

آزادی انسانی

آزادی چیست؟ انسان چیست؟ تناسب انسان با آزادی چیست؟ آزادی انسانی چیست؟

"آزادی به خود بودگی کامل است." اما به خود بودگی کامل به چه معناست؟ به خود بودگی کامل بدین معناست که موجود( انسان یا حیوان) بیرون از هر حدود و قیود باشد و تحت سلطه‌ی خانواده و گروه و اجتماع نباشد. آزادی با چنین صورت خام و خالص و وحشی نه در زندگی شخصی و اجتماعی انسان و نه در زندگی رمه‌یی و وحشی حیوانات و جانوران قابل وقوع است بلکه تنها برای چنین صورتی خام و خالص می‌توان قالبی انتزاعی را فرض و قائل بود.2

انتزاع چیست؟ انتزاع به گونه‌های متفاوتی که دارای مایه‌ی اشتراک هستند تعریف شده است. اما من تعریفی از انتزاع ارائه می‌کنم که شاید مایه‌ی اشتراکی با دیگر تعاریف نداشته باشد و یا دارای مایه اشتراک اندکی با دیگر تعاریف باشد. من برای انتزاع دو صورت که یکی انتزاع و دیگری انتزاع محض است قائل هستم. انتزاع بدین معناست که فرد تا حدودی مستقل از باورهای جاری در اجتماع و تاریخ صورت و یا طرح و یا تزی را در ذهن خود تداعی و طراحی می‌کند.

تا حدودی به چه معناست؟ تا حدودی بدین معناست که فرد یکی از باورهای جاری در اجتماع را گرفته و بر اساس این باور صورت و طرحی دیگر بنا می‌کند و هر چند پایه و اساس این صورت و طرح از دیگری است اما شخص با تکیه بر توانایی‌های فردی صورت و باوری جدید را ارائه می‎کند. در کل در این صورت و طرح انتزاعی هر چند بخش و یا بخش‌هایی از آن متعلق به باورهای پیشین اجتماع و تاریخ است اما شخص بخش و یا بخش‌هایی جدید را هم ارائه کرده که تا پیش از این در تاریخ و اجتماع وجود نداشته و این بخش و یا بخش‌های جدید متعلق به فرد طراح و ارائه دهنده هستند.

انتزاع محض چیست؟
انتزاع محض ترسیم صورت و یا طرح و یا تزی مستقل و بدون تکیه بر باورهای جاری تاریخ و اجتماع است. به عبارتی روشن‌تر شخص طراح برای ارائه صورت و تز خود به هیچ یک از باورهای جاری در تاریخ و اجتماع رجوع نمی‌کند و هیچ یک از این باورها را پایه و اساس طرح خود قرار نمی‎دهد بلکه طرحی نو در می‌افکند که در اساس و پایه از آن خود طراح است.

پس اکنون به این پرسش می‍رسیم که انسان چیست؟

از لحاظ فلسفی و منطقی انسان حیوانی است ناطق. از لحاظ سیاسی و اجتماعی انسان موجودی است اجتماعی. اما این دو تعریف برای ما راه گشا نیست و ما اکنون براساس این دو تعریف راه به جایی نخواهیم برد. هر چند برای آزادی تعریفی انتزاعی محض ارائه کردم اما در این جا برای انسان تعریفی انتزاعی در قالب فلسفه سیاسی ارائه می‌کنم . انسان واحدی اجتماعی با قالبی تاریخی مشخص با ارزش‌های مادی و معنوی مخصوص به خود است. اما تناسب انسان با آزادی چیست؟ آزادی آبروی تاریخ انسان است. آزادی برای انسان نشان پولادین افتخار است که به انسان جایگاه شهروندی می‌دهد. انسان‌ها بدون داشتن آزادی شهروند یک جامعه محسوب نمی‌شوند بلکه افراد یک جامعه هستند. به واقع تا این که انسان به آزادی دست نیافته باشد به جایگاه شهروندی نائل نخواهد آمد. در جوامع نا آزاد عنوان شهروندی پرستیژ بزک شده ایست که به افراد اطلاق می‌شود. از آن جایی که با نبود آزادی معیارهای شهروندی به یک شخص تعلق نمی‌گیرد پس در یک جامعه‌ی نا آزاد واژه ی شهروندی برای شخص پرستیژی درون تهی است که برای شخص هیچ گونه بار فردی و اجتماعی نخواهد داشت.

ارزش‌هایی چون حریم شخصی و آزادی قلم و آزادی دین معیارهای شهروندی هستند که آن گاه که انسان آن‌ها را به دست آورد به واقع به جایگاه شهروندی نائل آمده است و این ارزش‌ها به دست نخواهند آمد مگر این که جامعه به آزادی رسیده باشد.

 اکنون به پرسش پایانی می‌رسیم. آزادی انسانی چیست؟ با آن تعریفی که از آزادی ارائه کردیم آزادی در صورت خام و خالص بودن نمی‌تواند به کار انسان آید و به درد انسان بخورد و عنوان آزادی انسانی را به خود بگیرد. پس خواهی نخواهی برای این که آزادی بتواند جامه ی انسانی بر خود بپوشد و با عنوان آزادی انسانی شناخته شود باید حدود و ثغور را بر خود بپذیرد. اما باید مشخص کنیم که منظور از حدود و ثغور برای آزادی چیست؟ حدود و ثغور در حوزه‌ی اجتماع و آزادی بدین معناست که هر شخص دارای حریمی مشخص و محدود به خود است. حریم خصوصی هر شخصی به حریم خصوصی دیگر اشخاص تکیه می‌زند و هر شخص حق ورود به حریم شخصی دیگر افراد را نخواهد داشت. حریم شخصی حریم قُدسی هر شخص محسوب می‌شود و نه تنها دیگر افراد جامعه حق ورود به این حریم شخصی و قُدسی فرد را نخواهند داشت بلکه دولت به عنوان قدرت‌مندترین نهاد سیاسی و اجتماعی جامعه هم حق ورود به حریم خصوصی افراد را نخواهد داشت.

حریم خصوصی تنها به معنای خانه و محل کار نیست. بلکه حریم خصوصی همانند پوست صورت پرستیژ جدا نشدنی هر فرد محسوب می شود و به صورت مدام با فرد خواهد بود. با این توصیف از حریم خصوصی ایجاب می کند تا اکنون چندی از گونه هایی که بوجود آورنده ی حریم خصوصی هستند را نام ببریم. چند نمونه از حریم خصوصی شامل نوع دین و نوع مذهب و نوع رابطه ی اجتماعی و نوع خوردن و نوع نوشیدن می‌شود.

 در این جا پرسشی دیگر مطرح می‌شود وآن این که آیا جامعه و شخص پس از به دست آوردن این انواع به آزادی انسانی نائل آمده است؟ هر آن گاه که شخص با داشتن این حریم خصوصی دارای آزادی‌های قلم و بیان باشد و بتواند آزادانه تمامی  ارکان حاکمیت را به نقد و چالش بگیرد و جامعه با رأی اکثریت بتواند قدرت سیاسی را جابه جا کنند فرد به آزادی انسانی نائل آمده است و آزادی انسانی تحت عنوان دموکراسی همانند یک چتر بر جامعه و کشور گسترانده شده است. در یک جامعه ی دموکرات دستان مردم تفویض کنندگان قدرت سیاسی هستند. بر همین اساس هر فردی که خواستار قدرت سیاسی است باید اندیشه ی خود را در اختیار جامعه بگذارد و به پرسش و نقد جامعه پاسخ‌گو باشد. پس در جامعه ی آزاد ارزش هر سخن به توان نقد پذیری آن است.

اما به تناسبی که در پشت هر رأی و نقدی خرد سیاسی و اجتماعی نهفته باشد کیفیت رشدی بالایی و پایینی خواهد داشت. پس بدون شک سطح مطالعه عامل اصلی و اساسی در رشد خرد سیاسی و اجتماعی فرد و جامعه خواهد بود.

نوستالوژی بزرگ انسان در طول تاریخ نبود آزادی است. در طول تاریخ آزادی خواهان بسیاری برای آزادی و انسان قد برافراشته اند و این انسان ها مورد ستایش و احترام بسیار بشریت هستند و برای برخی از آن ها روزهای جهانی را اختصاص داده ایم. اما برای خود آزادی که این همه مورد خواست و ستایش انسان در طول تاریخ بوده روزی جهانی در تقویم انسان وجود ندارد.

بر اساس و با در نظر گرفتن معیارهای زمان (ماه ها و فصول سال) و مکان (جای جای کره ی زمین و همه‌ی کشورها و روزهای مقدس و تعطیل ادیان سومین سه شنبه از ماه اردیبهشت را برای روز جهانی آزادی پیشنهاد می‌کنم
 

در فرهنگ ایرانیان عدد سه نماد اردیبهشت است که به معنای بهترین و بالاترین راستی و پاکی است. سومین سه شنبه از ماه اردیبهشت برای تمامی کشورهای جهان زمان مناسبی از لحاظ آب و هوایی خواهد بود. هم چنین با در نظر داشتن روزهای مقدس و تعطیل تمامی ادیان سومین سه شنبه از ماه اردیبهشت را برای روز جهانی آزادی پیش نهاد می کنم. با این پیش نهاد نخواسته ام روز جهانی آزادی با روز مقدس و تعطیل هیچ یک از ادیان یکی باشد تا باعث عشق برخی و نفرت برخی دیگر شود.

قیصرخسروان    

1- این مقاله و مقاله یی دیگر که با همین عنوان در این صفحه ارائه شده است کامل کننده ی یک دیگر هستند.

2- آزادی- برای آگاهی بیش‌تر در مورد نظر نویسنده این مقاله درباره‌ی آزادی بنگرید- فرهنگ فلسفی و فلسفه سیاسی- بخش آزادی- قیصرخسروان - نشر پایان.


 


خلاصه از کتاب فیزیک و اصول ریاضی جهان:

ستاره‌یی را در نظر داشته باشید که هزار بار از خورشید ما بزرگ‌تر باشد. این ستاره در تمامی مراتب از جمله تولید گرما و نور و میدان از خورشید ما پر توان‌تر است. پس بدون شک منبع پمپاژ هر چه پر توان‌تر باشد خواهد توانست ذرات فوتون را با شتاب بیش تری به بیرون پرتاب کند. هر جسمی جرم دارد و هر جرمی وزن. نور از ذرات فوتون تشکیل شده و فوتون ها جسم هستند و اگر فوتون جسم نبود نمی‌توانست عنوان ذره را به خود بگیرد و چون فوتون جسم دارد جرم هم خواهد داشت و چون جرم دارد وزن هم خواهد داشت. این وزن بسیار بسیار اندک است اما روزی انسان خواهد توانست این وزن را بدست آورد و همگان درخواهند یافت فوتون بی وزن نیست.

 


راه حل نهایی فلسطین


نگاه ها از سرتاسر جهان تنش ها و آشوب های خاورمیانه را زیر ذره بین دارند و این منطقه از جهان را به عنوان «کانون بحران جهانی» می شناسند . بدون شک برخی از مشکلات منطقه و به ویژه پدیده ی شوم تروریسم ریشه در مشکلات فلسطین دارند و تا وقتی این مشکلات به صورت اصولی و ریشه یی اصلاح و برطرف نشوند این دست از مشکلات و بحران ها در سرزمین  فلسطینی هاو خاورمیانه  فروکش نخواهند کرد. بر خلاف تلاش سران قطب های صنعتی و سیاسی و سران کشورهای عرب و به ویژه ایالات متحده بحران در سرزمین فلسطین همیشه حالت بالقوه ی توانمندی دارد و موفقیت اجلاس های اصلاحی سرزمین فلسطین هر چه بیش تر در هاله یی از ابهام و نا امیدی فرو می روند.

نشست های فراوانی برای اصلاح وضع نابسامان سرزمین فلسطین  صورت گرفته که بدون استثناء همگی به شکست انجامیده اند. در نشست همه جانبه یی که چند سال پیش به میزبانی ایالات متحده و با حضور سران بسیاری از کشورها در آناپولیس مریلند برگزار شد اصلاح در سرزمین های فلسطینی محور اصلی گفت و گو ها بود. در آن نشست رایزنی های بسیار انجام گرفت و سران فلسطینی و اسراییلی به
توافق هایی دست یافتند . اما پایان آن نشست برابر بود با درگیری میان ارتش اسراییل و نیروهای مسلح حماس. هر از چند گاهی درگیر های خونینی میان نیروهای مسلح مستقر در باریکه ی غزه و ارتش اسراییل بوجود می آمد تا به فاجعه ی کنونی انجامید. در این کشاکش و در گیر ی ها مردم عادی ساکن غزه بیش از سایر نقاط این سرزمین دچار مشکل و بحران هستند و این درگیری ها این واقعیت را گوش زد می کنند که در نشست ها و اجلاس هایی که برای اصلاح اوضاع سرزمین فلسطین تدارک دیده
می شود بخشی از نیروهای سیاسی و حتا مردم عادی و طبقات فرودست اجتماعی و مالی و فکری این سرزمین نادیده گرفته می شوند.

در بحران و معادلات سیاسی سرزمین فلسطین خواهی نخواهی باریکه ی غزه یک جانب قضیه است. اگر بحران این سرزمین را یک مثلث فرض کنیم کرانه ی باختری و اسراییل و غزه سه ضلع این مثلث هستند. تمامی کمک ها و رویکردها از جانب جامعه ی جهانی و به ویژه از جانب غرب و اسراییل یک جانبه گرایانه و به سمت کرانه ی باختری است . پس بر همین اساس نمی توان رفرمی اساسی و پایدار در سرزمین فلسطین بوجود آورد و تغییراتی که تلاش می شود  تا در قامت رفرم نمایانده شوند مشکلات را وارد فاز تازه یی کرده و می کنند و این آزموده را آزمودن است.

سازمان فتح و محمود عباس هر اندازه از لحاظ پولی و مالی و مساعدت های سیاسی تامین و نیرومند شوند دیگر نخواهند توانست بر مردم و نیروهای سیاسی باریکه ی غزه تسلط یابند و رهبری  باریکه ی غزه را دوباره به دست گیرند. البته این جدایی در سرزمین فلسطین در بلند مدت و یا کوتاه مدت به وقوع می پیوست. به فرض اگر سازمان فتح و محمود عباس بتوانند دوباره بر باریکه ی غزه تسلط یابند در زمانی دیگر این جدایی به وقوع خواهد پیوست و ممکن است عوارض بسیار وخیم تری به بار آورد. باریکه ی غزه با این اقدام مرزهای اقلیمی و سیاسی و ایدئولوژیک خود را با سازمان فتح و کرانه ی  باختری جدا ساخته است. هر چند این اقدام غزه از جانب محمود عباس و سازمان فتح یک کودتا نامیده شد اما غزه با این حال و با همه ی موانع و گرفتاری ها دارای دولت و نیروی مسلح و پرچم و مرزهای کاملن جدا از کرانه ی باختری رود اردن است.

بر همین اساس با این توصیف اکنون بهترین گزینه و مسلم بهترین گزینه برای اصلاح نهایی و اساسی مشکلات سرزمین فلسطین تشکیل دو کشور جدید تحت نام" کشور غزه" که اکنون باریکه ی غزه نامیده می شود و" کشور فلسطین" که اکنون کرانه ی باختری خوانده می شود خواهد بود. تاکید
می کنم بهترین گزینه و راه حل نهایی تشکیل 3 کشوری است. راه حل دو کشوری به معنای نادیده گرفتن باریکه ی غزه خواهد بود و نه تنها راه حل نیست بلکه راه بن بست است و همیشه آتش بحران را در این سرزمین و در این بخش از جهان شعله ور نگاه خواهد داشت.

مسلم پس از شکل گیری کامل این دو کشور حاکمیت آن ها تلاش خواهد داشت تا خود را بیش و کم با خواست های جامعه ی جهانی هم راستا سازد. در همین راستا حاکمیت و دیگر نیرو های سیاسی این دو کشور برای پاسداری از تمامیت کشور خود تغییر موضع خواهند داد و دولت های این دو کشور به اصول کشور داری و روابط دیپلماتیک جهانی روی خواهند آورد و هر حکومت و هر دولت و هر ملت و هر گروه سیاسی اصول و شرایط استقرار و یک کشور مستقل را در نظر خواهند گرفت. بسیاری از رفتارهای غیر مسوولانه و غیر دیپلماتیک از جانب گروه های فلسطینی بر این اساس استوار است که مردمشان جمعیت و فعالانشان گروه و سرزمین هایشان کرانه و باریکه نامیده می شوند. اما اگر مردمشان ملت و فعالانشان دولت و احزاب و سرزمین هایشان کشور نامیده و پذیرفته شوند اوضاعی دیگر به غیر از اوضاع کنونی خواهد بود2.

قیصر خسروان

1- دوست مخاطب این مقاله بیش از ده سال پیش هم زمان با تلاش های دولت پیشین ایالات متحده برای به سامان ساختن نابسامانی ها میان فلسطینی ها و اسراییلی ها نگاشته و در روزنامه ی اعتماد به چاپ رسید. اکنون با ویرایشی دوباره و به روز ساختن این مطلب در اختیار دوستان مخاطب قرار می گیرد.

2- به علت به روزرسانی بخش های بسیاری از مطلب حذف شده اند اما جان مطلب همین مقاله می باشد که ارائه شده است.



 

برای تهیه کتاب از وبسایت آمازون می توانید اینجا را کلیک کنید


  خرید از آمازون 

برای تهیه از وبسایت ما اینجا را کلیک کنید

خرید از فروشگاه


اشتراک گذاری