از زبان نویسنده:
در ﺳﺎل 1390 ﺧﻮرﺷﯿﺪی ﺑﻮد ﮐﻪ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﺗﺠﺮﺑﯿﺎت ﺗﻠﺦ و ﺷﯿﺮﯾﻦ زﻧﺪﮔﯽ ﺧﻮد را ﺑﺮای ﻓﺮزﻧﺪاﻧﻢ ﺑﻨﻮﯾﺴﻢ. از ﺳﺨﺘﯽهای زﻧﺪﮔﯽ و ﻧﺤﻮه ﻣﻮاﺟﻪ ﺑﺎ آنها گرفته، تا از ﻣﺸﮑﻼت اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ و ﺳﯿﺎﺳﯽ و راﻫﮑﺎرﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﻦ ﺑﺮای آنها وﺟﻮد دارد. ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﺮﻓﺘﻢ از آﯾﻨﺪهای ﺑﺮاﯾﺸﺎن ﺑﻨﻮﯾﺴﻢ ﮐﻪ در ﺻﻮرت اﻧﺘﺨﺎب ﻫﺮ ﯾﮏ از راههای ﻣﺨﺘﻠﻒ زﻧﺪﮔﯽ و ﺑﺎ داﺷﺘﻦ ﺗﻔﮑﺮات ﻣﺘﻔﺎوت در ﺧﺼﻮص ﻧﺤﻮه زﻧﺪﮔﯽ، ﺑﺮاﯾﺸﺎن رﻗﻢ ﺧﻮاﻫﺪ ﺧﻮرد. ﺗﻼش ﮐﺮدم اﺻﻮل اﻧﺴﺎﻧﯿﺖ را ﺑﻪ آنها آﻣﻮزش دﻫﻢ. از ﻇﻠﻢ و ﺟﻨﺎیتهایی ﮐﻪ ﺗﻮﺳﻂ ﺣﮑﻮمتها ﺑﺮ ﻣﺮدم بیگناه وارد ﻣﯽﺷﻮد، ﺑﮕﻮﯾﻢ. از سیاستهای ﭘﺸﺖ ﭘﺮده، از ﺟﻬﻞ ﻣﺮدم، از ﺑﯽﺗﻮﺟﻬﯽ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺣﻘﻮق ﺑﺸﺮ و ﻣﺤﯿﻂ زﯾﺴﺖ، از ﺳﯿﺎﺳﺖ اوﻟﻮﯾﺖدار ﺑﻮدن ﻣﺴﺎﺋﻞ اﻗﺘﺼﺎدی ﺑﺮ ﻫﻤﻪ ﻣﺴﺎﺋﻞ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ و اﻧﺴﺎﻧﯽ و ﺑﯽاﻫﻤﯿﺖ ﺷﻤﺮدن ﻣﺴﺌﻠﻪ ﻣﺤﯿﻂ زﯾﺴﺖ و آﻟﻮدﮔﯽ زﻣﯿﻦ بنویسم. از واﻗﻌﯿﺖ دﯾﻦ ﺑﮕﻮﯾﻢ. از ﺳﻮء اﺳﺘﻔﺎدههای ﺳﯿﺎﺳﯽ ﮐﻪ از دﯾﻦ و ﺑﻪ ﻧﺎم دﯾﻦ ﻣﯽﺷﻮد. از واﻗﻌﯿﺖ اﻧﺴﺎن و راه و روش اﻧﺴﺎن ﺑﻮدن ﺑﮕﻮﯾﻢ.
اﮔﺮﭼﻪ در اﺑﺘﺪا ﻫﺪﻓﻢ ﺗﻨﻬﺎ آﮔﺎه ﮐﺮدن ﻓﺮزﻧﺪاﻧﻢ از ﺧﻮب و ﺑﺪ زﻧﺪﮔﯽ و ﻧﺸﺎن دادن راه و رﺳﻢ زﻧﺪﮔﯽ ﺑﻪ آنها ﺑﻮد و اﯾﻦ را ﺑﺨﺸﯽ از وﻇﯿﻔﻪ ﭘﺪری ﺧﻮد ﻣﯽداﻧﻢ، وﻟﯽ سالها ﺑﻌﺪ از ﺷﺮوع ﻧﻮﺷﺘﻦ اﯾﻦ ﻣﺒﺎﺣﺚ، ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﺮﻓﺘﻢ آن را در ﻗﺎﻟﺐ ﮐﺘﺎب ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﻣﺮدم دﻧﯿﺎ ﻋﺮﺿﻪ ﮐﻨﻢ. ﭼﺮا ﮐﻪ ﻣﻌﺘﻘﺪم ﻫﻤﻪ ﻓﺮزﻧﺪان اﻧﺴﺎن در اﯾﻦ ﺟﻬﺎن ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ اﯾﻦ ﻣﺴﺎﺋﻞ آﮔﺎه ﺷﻮﻧﺪ ﺗﺎ ﺑﺘﻮاﻧﻨﺪ ﺣﺮﮐﺖ اﻧﺴﺎن را از ﻣﺴﯿﺮ اﺷﺘﺒﺎه ﺧﻮد ﺑﻪ ﻣﺴﯿﺮ درﺳﺖ ﺗﻐﯿﯿﺮ دﻫﻨﺪ.
کتاب سیامک راستین
درباره سیامک راستین
مهم نیست سیامک راستین، شغلش مشاوره مالی است یا اینکه در کارش موفق بوده است، مهم نیست اگر چند صباحی هم در دانشگاههای مختلف تدریس کرده باشد ویا علاقه او به کارهای فنی مثل برق کاری ساختمان یا نجاری چقدر است. مهم این است که خارج از محیط کار به عنوان یک پدر، یک همسر، یک دوست ، یک شهروند و نهایتاً به عنوان یک انسان، چه کسی بوده است؟ چه قدمی تا کنون در جهت حفظ محیط زیست برداشته است؟ چه نگرانی هایی از فقدان آزادی و برابری انسانها دارد؟ کجا منافع جمعی را بر منافع شخصی ترجیح داده است؟ برای آینده فرزندانش، برای برون رفت از این وضعیت اسفناک حقوق بشر، چه کاری کرده است؟ مهم این است، روزی که به عنوان تماشاچی در سالن قضاوت تاریخ نشسته است و بیوگرافی کامل زندگی خود را بر روی پرده سینما می بیند، خیلی شرمسار و خجالت زده نباشد!