گلچینی از پندهای شاهنامه
دو جلدی
درباره این کتاب:
درباره ی "ارزش زن" و "برگزاریجشن ها" و هم "جنگهای شاهنامه" از سوی دیگر داستان های آن مانند رستم و سهراب , سیاوش , زال و رودابه کتاب های بسیار نوشته شده. با پژوهشی که من انجام دادم در مورد پندهای شاهنامه جز مقالاتی چند , کتابی مشاهده نکردم.
این کتاب گزینشی از پندهای آشکار فردوسی بزرگ و هم اندرزهای پنهان در سرودهای شاهنامه است. در خور نگرش است که انتخاب سرودهای پندآمیز از کتابی سراسر اندرز کار ساده ای نیست. این کتاب کوششی است در این راه و گامی است کوچک و کم بنیه. هفصد پند آشکار از "فردوسی بزرگ" و اندرزهای پنهان در دل سرودهای شاهنامه . هر پندشامل سه بخش است. نخست سرودهای پندآمیز گزینش شده , سپس معنا و چم آن به صورتی ساده و روان آورده شده و در باره ی آن گفتگو شده است.
در طول نوشتن این کتاب, واژه واژه پندها و گفته های شیرین فردوسی بزرگ به جانم می نشست. مگر می شود هزار و اندی سال پیش مردی این چنین بیندیشد . به گونه ای هستی را درک کند که ارزش آن را جز آبادانی و دادگری و راستی و درستی نداند. راه سعادت و خوشبختی انسان را به روشنی درک کرده و شفاف بیان کند.
کسی که جهان را به نام بلند بگیرد نباشد به رفتن نژند
و یا
شایسته است که آخرین سرود دربارهی نگرش حکیم سخن به شاهنامه ی خود باشد.
نمیرم از این پس که من زنده ام که تخم سخن را پراکنده ام
درود بر کسانی که در راه تو گام بر می دارند و تشنه ی آموختن و
آموزش دادن هستند. هر گامی هر چند کم بنیه در راه تو , ارزشمند است نخست برای گام
بردارنده و سپس پراکندن سخن و دانش تو در جهان.
از زبان خانم نوری مهر :
تصمیم گرفتم پندهای
نهفته و آشکار شاهنامه را گردآوری کنم. نخست کار چندان دشواری به چشم نمیآمد با
شور و اشتیاق شاهنامه را باز و ازصفحهی نخست آغازکردم. پیش رفتم و در کوچه باغهای
تودرتوی سرودهای حکیم سخن، مست شدم و سرگشته. گزینش از میان کتابی سراسر پند و اندرز
بسیار دشوار مینمود، چند روزی تنها اندیشیدم. اگردریا دریا مینوشتم تنها گوشهای
از اندرزهای این کتابخانهی با شکوه را بیان کرده بودم. با اندیشهی بر شمردن گوشههائی
از این گنج بود که دست به قلم شدم و نوشتن را آغاز کردم. درود بـر روان پاک فردوسی
بزرگـوارکه با سرودن “شاهنامه” شاهنامهها، شاهکتابها زبان و فرهنگ مردمی را از
نابودی رهایی بخشید. اکنون پس از گذشتن بیش ازهزار سال، میکوشیم تا از سرودهها و
پندهایش بهره ببریم. با پیشکش ذرهای از خورشید تابان شاهنامهی حکیم، شاید گامی
هر چند کوچک و کم بنیه در راستای آرمان آن بزرگوار برداشته باشم.
نمونه ای از صفحات داخلی کتاب
بیوگرافی فردوسی
ابوالقاسم فردوسی طوسی (۳۲۹ هجری قمری – ۴۱۶ هجری قمری)، شاعر حماسهسرای ایرانی و سرایندهٔ شاهنامه، حماسهٔ ملی ایران، است. فردوسی را بزرگترین سرایندهٔ پارسیگو دانستهاند. که از شهرت جهانی برخوردار است. فردوسی را حکیم سخن و حکیم طوس گویند.
پژوهشگران سرودن شاهنامه را برپایهٔ شاهنامهٔ ابومنصوری از زمان سی سالگی فردوسی میدانند. تنها سرودهای که روشن شده از اوست، خود شاهنامه است. شاهنامه پرآوازهترین سرودهٔ فردوسی و یکی از بزرگترین نوشتههای ادبیات کهن پارسی است. فردوسی شاهنامه را در ۳۸۴ ه.ق، سه سال پیش از برتختنشستن محمود، بهپایان برد و در ۲۵ اسفند ۴۰۰ ه.ق برابر با ۸ مارس ۱۰۱۰ م، در هفتاد و یک سالگی، تحریر دوم را به انجام رساند. سرودههای دیگری نیز به فردوسی منتسب شدهاند، که بیشترشان بیپایه هستند. نامورترین آنها به صورت مثنوی به نام یوسف و زلیخا است. سرودهٔ دیگری که از فردوسی دانسته شده، هجونامهای در نکوهش سلطان محمود غزنوی است. برابر کتابشناسی فردوسی و شاهنامه، گردآوری ایرج افشار، با بهشمارآوردن سرودههای منسوب به فردوسی مانند یوسف و زلیخا تا سال ۱۳۸۵، تعداد ۵۹۴۲ اثر گوناگون در این سالها نوشته شدهاست.
فردوسی دهقان و دهقانزاده بود. او آغاز زندگی را در روزگار سامانیان و همزمان با جنبش استقلالخواهی و هویتطلبی در میان ایرانیان سپری کرد. شاهان سامانی با پشتیبانی از زبان فارسی، عصری درخشان را برای پرورش زبان و اندیشهٔ ایرانی آماده ساختند و فردوسی در هنر سخنوری آشکارا وامدار گذشتگان خویش و همهٔ آنانی است که در سدههای سوم و چهارم هجری، زبان فارسی را به اوج رساندند و او با بهرهگیری از آن سرمایه، توانست مطالب خود را چنین درخشان بپردازد. در نگاهی کلی دربارهٔ دانش و آموختههای فردوسی میتوان گفت او زبان عربی میدانست، اما در نثر و نظم عرب چیرگی نداشت. در «پیشگفتار بایسنقری» نام فردوسی با «حکیم» همراه است، که از دید برخی اشاره به حکمت خسروانی دارد. فردوسی در شاهنامه، فرهنگ ایران پیش از اسلام را با فرهنگ ایران پس از اسلام پیوند دادهاست. از شاهنامه برمیآید که فردوسی از آیینهای ایران باستان مانند زروانی، مهرپرستی و مزدیسنا اثر پذیرفته، هرچند برخی پژوهشگران سرچشمهٔ این اثرپذیریها را منابع کار فردوسی میدانند، که او به آنها بسیار وفادار بودهاست. همچنین، وی بهسبب خاستگاه دهقانی، با فرهنگ و آیینهای باستانی ایران آشنایی داشت و پس از آن نیز بر دامنهٔ این آگاهیها افزود، بهگونهایکه این دانستهها، جهانبینی شعری او را بنیان ریخت. آنچه که فردوسی به آن میپرداخت، جدای از جنبهٔ شعری، دانشورانه نیز بود؛ او افسانه ننوشت. فردوسی خرد را سرچشمه و سرمایهٔ تمام خوبیها میداند. او بر این باور است که آدمی با خرد، نیک و بد را از یکدیگر بازمیشناسد و از این راه به نیکبختی این جهان و رستگاری آن جهان میرسد. فردوسی با ریزبینی، منابع خود — که بیشترینِ آنها شاهنامهٔ ابومنصوری بود — را بررسی میکرد. او توانست از میان انبوه دانستههایی که در دسترس داشت، مطالبی را گزیده و گردآوری کند که در یاد ایرانیان، ترکان و هندیان زنده بماند.
این کتاب در دو جلد و به سه فرمت ارایه می شود .
گلچینی از پندهای شاهنامه جلد اول
صحافی گالینگور و یا هارد کاور و داخل رنگی
حاوی 359 پند
تهیه کتاب گلچینی از پندهای شاهنامه جلد دوم با جلد گالینگور و یا صحافی سخت و طراحی داخلی رنگی
تهیه کتاب گلچینی از پندهای شاهنامه جلد اول و دوم همزمان جلد گالینگور و یا صحافی سخت و طراحی داخلی رنگی
تهیه از وبسایت انتشارات 95 $
تهیه کتاب گلچینی از پندهای شاهنامه جلد اول با جلد مقوایی و یا صحافی پیپر بک و طراحی داخلی سیاه و سفید
تهیه از وبسایت انتشارات 32.99 $ تهیه از وبسایت آمازون
گلچینی از پندهای شاهنامه جلد دوم
صحافی مقوایی و یا پیپربک و داخل سیاه و سفید
حاوی 359 پند
گلچینی از پندهای شاهنامه جلد اول
صحافی گالینگور و یا هارد کاور و داخل رنگی
حاوی 359 پند
تهیه کتاب گلچینی از پندهای شاهنامه جلد اول و دوم همزمان جلد مقوایی و یا صحافی پیپر بک و طراحی داخلی سیاه وسفید
تهیه از وبسایت انتشارات 50 $
شاهنامه
اثر حکیم ابوالقاسم فردوسی، یکی از بزرگترین حماسههای جهان، شاهکار حماسی زبان فارسی و حماسهٔ ملی ایرانیان و نیز بزرگترین سند هویت ایشان است و آن را قرآن عجم نیز نام نهادهاند .
شاهنامه اثری است منظوم در حدود پنجاههزار بیت در بحر متقارب مثمن محذوف (یا مقصور) (فعولن فعولن فعولن فعل (فعول)). سرایش آن حدود سیسال به طول انجامید. فردوسی خود در این باره میگوید :
بسی رنج بردم درین سال سی عجم زنده کردم بدین پارسی
آخرین ویرایشهای فردوسی در شاهنامه در سالهای ۴۰۰ و ۴۰۱ هجری قمری رویداد .
موضوع داستانهای شاهنامه
شاهنامه شرح احوال، پیروزیها، شکستها، ناکامیها و دلاوریهای ایرانیان از کهنترین دوران (نخستین پادشاه جهان کیومرث) تا سرنگونی دولت ساسانی به دست تازیان است .
کشمکشهای خارجی ایرانیان با هندیان در شرق، تورانیان در شرق و شمال شرقی، رومیان در غرب و شمال غربی و تازیان در جنوب غربی است .
علاوه بر سیر خطی تاریخی ماجرا، در شاهنامه داستانهای مستقل پراکندهای نیز وجود دارند که مستقیماً به سیر تاریخی مربوط نمیشوند. از آن جمله: داستان زال و رودابه، رستم و سهراب، بیژن و منیژه، بیژن و گرازان، کرم هفتواد و جز اینها بعضی از این داستانها به طور خاص چون رستم و اسفندیار و یا رستم و سهراب از شاهکارهای مسلم ادبیات جهان به شمار میآیند .
دودمانهای پادشاهی در شاهنامه
پیشدادیان
کیانیان
اشکانیان
ساسانیان
پیشینه داستانهای شاهنامه
باید دانست که بنمایههای داستانهای شاهنامه ساختهٔ فردوسی نیست و این داستانها از دیرباز در میان ایرانیان رواج داشتهاند. مثلاً در کتب پهلوی مانند بندهشن، ایاتکار زریران (که مشابهت های بسیار با گشتاسبنامهٔ دقیقی دارد) و دینکردتلمیحات و اشارات بسیاری به قهرمانان و پهلوانان شاهنامه وجود دارد. همچنین در اوستا خصوصا در نسک یشتها اشارات فراوانی به بسیاری از شخصیتهای شاهنامه (پیشدادیان و کیانیان) شدهاست .
این قضیه در تمام آثار حماسی بزرگ به چشم میخورد به این معنا که در آغاز (و شاید برای مدتی مدید) داستانهای حماسی در میان مردم دهان به دهان و از نسلی به نسلی سینه به سینه میگردد تا آنکه شاعر توانا و با ذوق و قریحهای پدیدار شده و اثری بزرگ از روی آنها میآفریند .
مأخذ اصلی فردوسی در بهنظم کشیدن داستانها، شاهنامهٔ منثور ابومنصوری بود که چندی پیش از آن توسط یکی از سپهداران ایراندوست خراسان از روی آثار و روایات موجود گردآوری شده بود. فردوسی در شاهنامه از پنج راوی شفاهی نیز به نامهای آزادسرو، شادان برزین، ماخ پیر خراسانی، بهرام و شاهوی یاد کرده که او را در بازگوکردن داستاهها یاری رساندهاند اما ذبیحالله صفا در کتاب «حماسهسرایی در ایران» با ذکر دلایلی آوردهاست که به احتمال فراوان راویان یادشده مربوط به روزگاران پیشین بوداند و فردوسی به جهت احترام از آنان سخن به زبان آورده و هیکدام معاصر با حکیم طوس نبودهاند .
نیز شایان ذکر است که کتاب بسیار عظیمی در اواخر روزگار ساسانی به نام خوتای نامگ (خداینامه) تالیف شده بود که به یک معنا کتاب تاریخ رسمی شاهنشاهی به شمار میآمد. روزبه پسر دادوویه با کنیهٔ عربی «عبدالله بن مقفع» یا همان ابن مقفعمترجم کلیله و دمنه آن را به عربی ترجمه کرد. این کتاب یکی از مآخذ تقریباً همهٔ تاریخنگاران سدههای آغازین اسلامی به شمار میآمد. از خوتای نامگ در شاهنامه با نام نامهٔ خسروان یاد شدهاست. «خوتای» برابر پهلوی «خدای» است که به معنی پادشاه به کار میرفتهاست. معنی مشابهی برای خدا هنوز هم در نامهایی چون «کدخدا» دیده میشود .
این نکته دارای اهمیّت است که داستانهای شاهنامه در آن دوران نه به
عنوان اسطوره بلکه به عنوان واقعیّتی تاریخی تلقی میشدند. یعنی فردوسی تاریخ
ایرانیان و حماسههای ملی آنان را به نظم کشید نه اسطورههای آنان را
.
منبع: http://www.asemankafinet.ir/