خلاصه کتاب
نخستین فکری که پس از روشن شدگی به ذهن بودا رسید این بود:
"من چگونه خبر این واقعه عظیم را به دیگران برسانم؟"
اغلب افرد با ادیان و مذاهب گوناگون فکر میکنند که برای سلامتی، ثروتمند شدن، ازدواج خوب، طول عمر و خواستهها باید از خدا ی خود یاری بخواهند و با پرستش، انفاق، هبه، قربانی، روزه، دعا، نماز و اعمال عبادی موجبات رضایت او را فراهم کنند و
باور دارند که این اعمال باعث میشود تا گشایشی در زندگی وکسب وکارشان حاصل شود و به سلامتی یا ثروت، آرامش و بهبود در روابط برسند. بسیاری، برداشتها وخرافات و تفاسیر بسیار واهی از بینش و جهان بینی انسانی دارند.
برخی هم با برداشتها و تفاسیر غلط از کتابهای آسمانی، بینشی خضمانه نسبت به دیگر مردمان و ادیان و مذاهب دارند و همه بر این باورند که یگانه راه رستگاری، خدمت به خدایشان است و آن را یافتهاند و دیگر انسانها در طریق اشتباه گام نهادهاند.
تصورات و توصیفاتی که از منشاءء آفرینش، جهان پس از مرگ و بهشت و جهنم و سایر امور متافیزیکی دارند نیز به همان صورت کودکانه و انتزاعی است.
این هم که همه چیز در دست خداست و اراده و قدرت او در همه کارهای ما دخالت دارد از دیرباز مورد قبول مومنان و دینداران در سراسر کره زمین بوده است.
به شما می گویم که این تصویر اشتباه است و از آنجا که اکثر مردم با این روش ها به مرادشان نمیرسند خدا را خیلی دست نیافتنی میبینند، ایمان شان را از دست میدهند و به پوچی و نیهیلیسم میرسند و گاه حتی آتئیست میشوند و به انکار خداوند میپردازند. حال آنکه این تصورات نیز بسیار سادهلوحانه به نظر میرسند. هرکس تصوری محدود و ابتدایی از خداوند را که ساخته و پرداخته ذهن او است را حمل میکند و با آن زندگی میکند، مسلمان، مسیحی، بودایی، هندو، همه و همه این تصورات تنها صورتی از حقیقت ذات شریف خداوند است. و البته مورد قبول و قابل احترام. اما اگر نیک بنگریم. خداوند از همه صفات و سوژههای ذهنی که ما به او نسبت میدهیم والاتر است و همه انسانها در حال ساختن و پرستش یک تصور ذهنی ابتدایی از خداوند هستند.
پرسشی که مطرح میشود این است که اگر این طور است قدرت اراده و خواست ما یا قدرت آزادی انسان چه کاربردی دارد؟ آیا ما به میل خود اینجاییم؟ زندگی ما به همین فاصله بین تولد و مرگ محدود میشود؟ آیا ما انسانها موجوداتی تک سلولی هستیم که تکامل یافته وصورت انسانی به خود گرفتهایم؟ آیا ما درپهنه گیتی تنها هستیم و زمین تنها محل قابل سکونت است؟ به راستی که این ارتباطهای میان جهان ما انسانها و موجودات ابعاد بالاتر وجود چطورشکل میگیرد ؟
واقعیت این است که ازطریقت محمد (ص) ومسیح گرفته تا سایر مذاهب وادیان گوناگون، همگی قسمتی از این مطالب فرای دسترس و تجربه انسانی را برای مردمان عصر خویش به زبانی عامیانه و در حد معلومات عام زمانخویش توضیح دادهاند و همه آنها نیز صحیح گفته و برداشت و دریافت خویش وآنچه که پرسشها و نیازهای عصرشان بوده است را تبیین نمودهاندکه رفته رفته، همان مختصر آگاهی نیز توسط دیگران دست خوش تحریف و تفسیر غلط و سود جویی بسیار شده است.
واقعیت وجودی ما در دنیای مادی و کره زمین اما چیز دیگری است. بیایید این زمین، طبیعت، زندگیمان و کل حیات جهان قابل رویت و ستارگان و سیارات را یک واقعیت مجازی یا بازی شبیه سازی شده فرض کنیم که فقط برای ما که درآن به سر میبریم واقعی است (شبیه به آنچه در فیلم آواتار یا ماتریکس دیدیم).
میدانیم که قوانین فیزیکی حاکم بر جهان ما ثابت و پایدار هستند ، حداقل تازمانی که طبق قانونی دیگر تغییری رخ ندهد (مانند معجزات پیامبران یا دستان شفابخش عیسی یا آنچه خودمان جهت فایق آمدن بر جاذبه زمین انجام میدهیم) پس این سیستم هوشمند در نهایت نظم و قاعده و قانون به پیش میرود. فرض کنیم کل این جهان در دی ان ای خدا است و خداوند در حکم ناظر اولیه درآن حضوری والا دارد. در حقیقت برایخداوند، این جهان بارها و بارها از لحظه بیگ بنگ تا پایانش تمام شده، او در تک تک لحظهها و اجزای این سیستم حضور داشته و دارد و به همه امور و اتفاقات آن آگاه است. پس از سویی برای همه بازیکنان در دسترس نیست و هم بازیکنان بازی برای او به راحتی در دسترساند (مثل چیزی که در دنیای بازیهای مجازی معمول است یا سلولهای بدن خودمان برای ما) من برای شما از یک ماتریکس سخن میگویم. چیزی که این ماتریکس را جذابتر میکند این است که همه بازیکنان این بازی در درون او و دنیای شبیه سازی شده اش حضوردارند، او نسبت به همه طرفهای بازی بیطرف است و میداند که بازیگران اگر ببازند و یا برنده این بازی شوند. (ممکن است با یافتن قوانین بازی بتوانند درآن مهارت یافته و به مرحله بعد بروند) همگی درخدمت او و برای او هستند. فرشتهها و سایر موجوداتی که برای ما واقعی و قابل دسترس نیستند، همان کارمندان وکارگزاران او هستند که هرکدام باقسمتی از اکوسیستم در تعامل است و وظیفه دارند. آنتروپی منفی را خنثی کنند و از صحت عملکرد سیستم اطمینان حاصل کنند. کل سیستم بسیار پیچیده و درهم تنیده است. به باور من دو نیروی اولیه پایه و اساس، منشاء و شالوده جهان آفرینش را شکل میدهند یکی عشق و دیگری آگاهی. درحقیقت عشق خداوند سبب شد تا دست به آفرینش بزند و آگاهی او سبب شد که جهان هستی را دربی نهایت ابعاد با دقت و ظم تمام بنا نهد و علم وحضور اوست که در هر ذره از حیات درهرجهانی گسترده شده است. اما من می خواهم بگویم که همه چیز انرژی است، انرژی هیچ گاه از بین نمیرود و هر انرژی از تبدیل انرژی به انرژی دیگر حاصل میشود، کائنات درهم تنیده شده از همه انرژیها است اما منبع اولیه و سرچشمه همه این انرژی هستی بخش همان جوهری است که کل هستی را دربرگرفته و ما انسانها، آن را زندگی، حیات، خداوند و... مینامیم. این مثال آشنا را نقل قول میکنم.
"ماهی را تصور کنید که از او درباره دریا سؤال میکنند، ذهن ماهی چیزی در مورد اقیانوس و دریا نمیداند اما ماهی در دریا بوجود میآید، در دریا میزید و در دریا میمیرد. این ساحت بزرگ دریا است که محیطی برای زیست ماهی به وجود آورده و تولد و مرگ یک ماهی کوچک از بزرگی و وسعت آن کم نمیکند و یا به آن چیزی اضافه نمیکند. اما هر ماهی نقشی بی بدیل در دریا وحیات آن دارد، نقشی که تنها منحصر به همان یک ماهی است وپس از آن هیچ ماهی دیگری نمیتواند آن نقش را با همان کیفیت و شعور ایفا کند. "
حال برای درک بهتر این مسأله، نقش وشخصیتی که خودتان دارید یا پدر و مادرتان دارند را درنظر بگیرید، آیا پس از درگذشت شما، کس دیگری هست که تمام وکمال در نقش و آگاهی وکیفیت حیاتی که شما دارید ظاهر شود؟ بحث اصلی این کتاب در مورد فرشتهها است. اینکه آیا این موجودات واقعا وجود دارند و آیا برای همه این امکان وجود دارد که با آنها ارتباط برقرار کنند و این که چطوردرخدمت خداوند هستند پرسشی است که ذهن بشر را به خود مشغول داشته است .
هرگاه در مورد فرشتهها و موجودات معنوی یا ارتباط با عوالم بالا با دیگران صحبت یا به آن فکر میکنیم، ناخودآگاه به یاد متون مذهبی و کتاب مقدس میافتیم که از ارتباط فرشتهها با پیامبران و پیام هایی که از سوی خداوند برای شان میآوردند، در آنها نوشته شده و اغلب دانش و یافته های بشری نیز در همین حد است.
این تصور انسان که خدا در جایی دور دست در مکانی در آسمان ها و بسیار دست نیافتنی است، از آنجا که فرشتهها به او نزدیک تر هستند وبالهایی پرقدرت دارند، میتوانند این مسافت را از تخت پادشاهی خداوند پرواز کنند تا به ما پیامش را برسانند از گذشتههای دور مقبول عموم مردم بوده است و تصور عامه مردم در مورد خدا فرشتهها و عالم بالا است.
یافتههای بشر درحوزه معنویات طی قرون و اعصار مختلف بیشتر از طریق کتب آسمانی و اقوال وگفتههای اساتید معنویت و عرفان یا پیامبران الهی بوده است که منابع موثقی هستند و در عصر جدید و دوره معاصر ما شاهد کتابهای زیادی در زمینه فرشتهها، اسامی آنها، مأموریتهای شان و طرق برقراری ارتباط و درخواست کمک از آنها برای امور مختلف هستیم.
کتابهای نویسندگان، اساتید و علاقهمندان این حوزه که هرکدام به نوبه خود بخشی از واقعیت یا خرافات ساخت بشر هستند. چون این حوزه قابل تجربه و تحقیق نیست، نمیتوان آن ها را به کلی تصدیق یا رد کرد.
ما سعی کردیم در این نوشتار به سهم خودمان با استفاده تجربیات و یافتههای ما که حاصل از برقراری ارتباط با این موجودات است و تا آنجا که از سوی ایشان به ما اجازه داده شده از دنیای آنها و رازآلودگی این حوزه پرده برداشته و از زبان آنها با شما سخن بگوییم. هدف ما در این کتاب معرفی فرشتهها، پیامهای آنها و راههایی در جهت شناخت این موجودات و برقراری ارتباط با آنها است. هر چیزی که در سطح بالاتر از محدوده توان بالقوه چشم انسان شروع به ارتعاش و حرکت کند برای ما قابل رویت نیست. مانند سیمهای یک گیتار یا یک کش ساده که وقتی با شدتی بیشتری نواخته شوند برای مشاهدهگر به سختی قابل رؤیت هستند.
این موضوع سبب میشود که ما دردیدن اشباح، فرشتهها و موجودات دیگر که با سرعت و ارتعاش دیگری درحال حرکت هستند ناتوان باشیم آنها را حس نکنیم و برای ما دسترسی به این موجودات تجربهای غریب باشد اگرچه که درکنارما، درهمین بعد مادی باشند. البته ازنقطه نظرغرایز انسانی هر چیز غریبه ای ترسناک است و مخالفت و نفی آن سادهتر از کشف و تحقیق در این باب است.
اگر از مردم انگلستان وکشورهایی که غالبا هوای مه آلود دارند سؤال کنید، غالبا تجربه دیدن ارواح و موجوداتی را درهوای مه آلود آن سرزمین داشتهاند که این به خاطر چگالی، دانسته یا غلظت هوای مه آلود است که دیدن این موجودات را تا حدودی باچشم غیر مسلح عملی می سازد.
در ابتدا میخواهم بدانید که هرکس در زمین متولد میشود، برای مأموریتی به زمین آمده و روحی است که با همراهی فرشتههای تولد و مرگ، چند ماهی پیش از تولد، به این زندگی که به نوعی کلاس درس او یا صحنه انجام مأموریتش است پای گذاشته و بخشی از پازل زندگی درجهان هستی به شمار میرود.
فرد تازه متولد شده در کره زمین، جزئی از هویت انسانی است که خانواده، اجتماع و تفکرات غالب انسانیواحساسات و عواطف ودرکل انرژی او راجهت میدهند.
یک، دو یا چند فرشته (بسته به مأموریت ونقش او) از نوع فرشتههای محافظ (که ظاهری شبیه به پری کوچولوهای داستانهای کودکانه دارند) تا هنگام مرگ او را مشایعت میکنند و وظیفه دارند انرژی کیهانی را در هنگام خواب یا بی ذهنی در او تقویت کنند، در مقابل خطرات احتمالی از او محافظت فرمایند و درجای جای زندگی در هنگام خواب و بیداری او را از طریق شهود، درامور مربوط به مأموریتش یاری رسانند، خود این فرشتههای محافظ که از آنها نام برده شد تحت آگاهی میکائیل مقرب عمل میکنند .
از آنجا که هوشمندی خلاق، آفرینش را براساس رنگها، اعداد وحروف (مثل کدهای صفر ویک در سیستم برنامهنویسی هوش مصنوعی انسانها) آفریده است، پس هر رنگی میتواند انرژی خاصی را ساطع کند و هرحرف وعدد قدرت وکدی خاص در نظام خلقت داشته باشد.
برای تهیه کتاب از وبسایت آمازون می توانید اینجا را کلیک کنید
برای تهیه از وبسایت ما اینجا را کلیک کنید